دوشنبه ، ۱۲ / مهر / ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۱
کد مقاله : 1475
برنامه درسی سبز نسخه چاپی

 

برنامه درسی سبز

غلامرضاذاکرصالحی

مصاحبه کننده:دکترمریم حسینی لرگانی

در مورد پرسش مقدماتی شما اینکه در مورد تفاوت برنامه ی درسی سبز با برنامه درسی پایدار چیست؟

آنچه که فلبداهه به ذهن من میرسد سبز یک استعاره است و بیشتر به مسائل زیست محیطی بر می گردد بنابر این برنامه درسی سبز یک برنامه ایست که سواد زیست محیطی دانشجو را ارتقاء می دهد و توان تعامل با محیط زیست را در دانشجو ایجاد می کند و این جور چیزها . سبزی نماد دار و درخت و این چیزهاست معمولا در رشته عمران از این واژه بیشتر استفاده می کنند ، ساختمان سبز و عمران سبز و …

هرچند این استعاره وارد میدان ها و عرصه های دیگر هم شده ولی وقتی که ما  واژه (پایدار) آکادمیک را داریم چرا از وازه سبز استفاده می کنیم که محدود شویم؟

چون در پایداری علاوه بر این  که دانشجو سواد زیست محیطی پیدا می کند قدرت تلفیق ملاحظات زیست محیطی با ملاحظات اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی را هم پیدا میکند و از یک افق بالا تری در حقیقت این بحث پایداری و سبز بودن تأمین می شود . بنابراین این میتواند تفاوتی باشد که بین این دو تا هست و من چنین می پسندم که از بحث پایداری استفاده کنیم.

در مورد سوال اولتون که مفهوم برنامه درسی سبز (برنامه درسی پایدار)چیست؟

نکته اول دقت نظر در خود واژه  کریکلوم است مفهوم واژه یک مقدار ما را رهنمون می شود که ما اینجا سه عنصر داریم ، یک آغاز داریم و یک پایان داریم و یک مسیر مشخص . این ها سه عنصری است که خود واژه به ما نشان می دهد.

طبیعتأ عنصر آغاز ما نیاز سنجی است یا اینکه شما بگید هدف گزاری است در برنامه درسی سبز و نقطه پایان ما هم ارزشیابی است. مثلأ این ها مثال است که ما می زنیم ما یک مسیر داریم که از نیاز سنجی تا به ارزشیابی و بنابراین وقتی نیاز سنجی را شروع می کنیم می گردیم ببینیم دانشجوها چه نیاز از نظر توانمند سازی روحی ، روانی ، دانشی ، مهارتی ،رهبری،اخلاقی و… دارند برای اینکه بتوانند ارتباط بهتری با محیط زیست پیدا کنند در هدف گزاری اهداف سبز  می نویسیم در ارزشیابی می بینیم که اینها چقدر سبز بوده مثلأ و این جور مسائل.

از نظر مفهومی میتوانیم مقداری بحث را توسعه بدهیم و بگوییم برنامه درسی سبز این است که ما بتوانیم تجارب یادگیری را در یک سیستم یا نظام سامان بدهیم تا شایستگی پایداری تغییر رفتار  ایجاد کنیم و بتوانیم این تغییر رفتار را ارزشیابی کنیم .

این در حقیقت می تواند یک تعریف دم دستی و ابتدایی باشد چونکه همانطور که می دانید هدف بنیادی دانشگاه نیل به پایداری و تربیت انسان پایدار ، انسانی که قوای درونی متعادل و پایداری داشته باشداست.  در اسلام هم داریم.بشر چهار تا قوه دارد  که هر قوه ای یک حد تعادل دارد و یک حد افراط دارد و یک حد تفریط دارد .مثلا در مورد شجاعت میگویند شجاعت یک نقطه تعادل است یک طرف آن میشود جبن یک طرف آن جسارت  و این وسط که نقطه تعادل است اسمش را می گذارند شجاعت.

بنابراین وقتی ما میگوییم تربیت انسان پایدار یعنی درونی سازی پایداری در ذهن و روح و روان دانشجو. این خیلی بالاتر از سواد پایداری است. پایداری هم یعنی اینکه هر چهار بعد پایداری که بعد زیست محیطی ، بعد اقتصادی ، بعد اجتماعی و بعد فرهنگی به شیوه ای منسجم و جامع که باعث رفاه طولانی مدت شود. وقتی میگوییم طولانی مدت به نحوی است که امکانات این جوان دانشجو در طول زمان کاهش پیدا نکند ، منابع به تحلیل نرود و بار بیش از حدی روی منابع تحمیل نشود که این هم لازمه اش این است که کارهایی انجام شود که شاید در پرسش های بعدی بتوانیم بگوییم.

ویژگی ها و مولفه های برنامه درسی پایدار چیست؟

با نگاه های مختلف میتوان به سوال شما جواب داد یکی اینکه از نیاز سنجی پایداری شروع میشود میرود به سمت طراحی و تدوین برنامه درسی پایدار و بعد به سمت اجرا و ارزشیابی آن می رود اینها مولفه های برنامه درسی پایدار هستند. اگر جور دیگری بخواهیم ما نگاه کنیم می گوییم مااگر بخواهیم صلاحیت های پایداری را برای دانشجو یا فارغ التحصیل ایجاد کنیم اینجا یک مثلث داریم دانش پایداری ، نگرش پایداری و مهارت پایداری را میخواهیم به دانشجو بدهیم. در بخش دانش پایدار نمیخواهیم اطلاعاتی را در مغزش فرو کنیم بلکه میخواهیم یک سری منابع دانشی پایدار را به دانشجو معرفی کنیم به عنوان منابع کمکی ،منابع اصلی و منابع غیر درسی . در بخش نگرش میخواهیم نگرش پایدار را انتقال دهیم و در بخش مهارتی هم مهارت های پایداری را میخواهیم یاد بدهیم که بتواند ملاحظات زیست محیطی را تلفیق کند با بقیه ی ابعاد و مهارت های سبز  داشته باشد و در نهایت هدفمان این است که فرصت های یادگیری عملی برای دانشجو ایجاد کنیم ، یعنی این برنامه ی درسی باید دانشجو را درگیر کند با طبیعت ، با مقوله ی پایداری و بدون این یادگیری عملی اهداف برنامه درسی سبز یا پایداری محقق نمی شود.

برنامه درسی سبز در ایران چقدر مورد توجه بوده است؟

بنظر من این را باید گزارش میدانی بگیرید و برمبنای آن گزارش میدانی داوری قطعی صورت بگیرد اما خب جرقه هایی به تازگی در بعضی دانشگاه ها نه ستاد وزارت علوم در خود بدنه دانشگاه ها حتی موسسات آموزش عالی غیرانتفاعی داریم که راهبردشان را برمبنای راهبرد سبز انتخاب کرده اند و از پایین هرم دارد ان جرقه ها به تازگی زده می شود. اما خب تک برنامه هایی مثل دو واحد اختیاری درس محیط زیست یا دو واحد اختیاری درس مرتبط اینها خیلی نمیتواند عطش دانشجو  و نیاز جدی جامعه ایران را سیراب کند. در حقیقت ما برنامه درسی پایدار تجربه شده نداریم هرچند در ذهن برنامه ریزان درسی ما برنامه درسی مورد انتظار را در زمینه پایداری را الان کم کم خواهیم داشت و اگر بخواهیم توجه کنیم اینکه میگوییم نیست ممکنه شما چندتا برنامه دو واحدی چهار واحدی دروس اجباری بیاورید و بگویید این ها هست ولی من میخواهم بگویم آنچه که ما دنبالش هستیم یعنی یکپارچه سازی پایداری در دانشگاه مستلزم این است که برنامه درسی دانشجو محور باشد یعنی برود به سمت حل مسئله و سمت یادگیری در عمل و اینها. این را ما میگوییم نیست و آنچه که نیست این می باشد و تفکر کل نگر میخواهد که خیلی ندیدم  بهایی به آن داده شود .اینکه ما بتوانیم دانشجو را به موقعیت های بالا و یادگیری متصل کنیم و بتوانیم این برنامه درسی پر ازدحام را در واقع خلوت کنیم که جا باز شود برای اینکه بتوانیم چهارتا درس مربوط به پایداری را در آن بگنجانیم ، این ها نیست در واقع وقتی اینها نیست ما میگوییم درحقیقت توجه چندانی به برنامه درسی پایدار در ایران وجود ندارد.

 

چه مواردی را باید در دانشگاه های سبز ایران مورد بازنگری قرار داد؟

من معتقدم که یک نکته ای هست و آن اینکه برنامه درسی سنتی که متن مکتوب است را باید فراموش کنیم و به برنامه درسی پنهان هم در دانشگاه ایرانی بپردازیم شاید نقش برنامه درسی پنهان کلیدی تر از برنامه درسی رسمی باشد. تشخیص برنامه ریزان فقط یک جزء کوچکی است و اگر بخواهیم یک برنامه درسی واقع گرا را طراحی کنیم باید شبکه ذی نفع آن فعال شود و خود دانشجو ،خود خانواده و کارفرما های بخش صنعت اینها همه بیایند مشارکت کنند در نیاز سنجی و به ما بگویند الان چه چیزی نیاز است و بخاطر اینکه آن وقت دانشجو دچار تعارض می شود یعنی اگر که ببیند برنامه درسی رسمی و مکتوب دارد یک چیزی را می گوید ولی در محیط دانشگاه چیزی دیگری اجرا می شود دانشجو دچار سردرگمی می شود. هدف ما در نهایت این است که پایداری را در کلیه فعالیت های دانشگاه تلفیق کنیم و بعد این را مستمرأ مانیتورینگ کنیم و ببینیم چجوری اجرا می شود چجوری می توانیم بهتر اجرا کنیم. بنابر این اگر بخواهیم این کار ها را درست انجام دهیم نیاز داریم که مدیران متعهد باشند به بحث پایداری ، مربیان آموزش ببیند، ارزیابی مستمر پایداری را داشته باشیم و یک چارچوب های نهای تعریف شده ای را برای این کار داشته باشیم و شبکه سازی کنیم برای پایداری.

از همه مهم تر  رهیافت میان رشته ای است در دانشگاه ها که میتواند درحقیقت ما را فراتر ببرد از رهیافت صرفأ زیست محیطی ، این رهیافت میان رشته ای باید در دانشگاه ها تقویت شود بارها در قوانین برنامه توسعه هم نوشته شده بود که رهیافت میان رشته ای را وزارت علوم باید تقویت کند ولی ما هنوز در این زمینه در ابتدای راهیم .از طرفی بعضأ مشاهده می شود که ایده خلق ثروت را در مغز دانشجوها فرو میکنند در دانشگاه ها درحالیکه ما باید ایده ی خلق ارزش ، ایده خلق فرهنگ و فرهیختگی را به بچه ها منتقل کنیم. ارزش های زیست محیطی و ارزش های انسانی باید در صدر باشد یعنی مجموعه ی معارف پایداری در حقیقت در بدنه ی دانشگاه ها یادگرفته شود. نگیم تدریس شود بگوییم یادگرفته شود و این هم لازمه اش این است که اساتید ابتدأ خودشان آشنایی تفصیلی و علمی و مفصلی پیرامون مفاهیم پایه ی پایداری داشته باشند.

 

 

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.