رابطه ترافیک تهران با ساختار قدرت و فرهنگ سیاسی ایران
نوشته: جیمز. ای. بیل
ترجمه و تلخیص: دکتر غلامرضا ذاکر صالحی
جیمز بیل دانشمند امریکایی و محقق حوزه علوم سیاسی در مقاله خود تحت عنوان «الگوی روابط قدرت در نخبگان سیاسی ایران: نظام پدر سالاری طبقاتی در ایران» که در سال ۱۳۵۳ ه. ش (۱۹۷۵ میلادی) نگاشته است، نکات قابل تاملی از پیوند وضعیت آشفته ترافیک شهر تهران را با ساختار قدرت، فرهنگ سیاسی و گرایشات نخبگان ایرانی بر ملا نموده و به عنوان یک ناظر بیرونی برداشت و تحلیل خود را ارائه نموده است. وی در بخشی از مقاله خود که پیرامون رقابت سیاسی نخبگان ایرانی است می نویسد: « غیر رسمی گرایی و شخصی گرایی که از خصلتهای ساختار روابط قدرت در میان نخبگان ایران است به همراه رقابتهای پر تنش در جهت کسب قدرت و تسلط در بخش دیگری از اجتماع که کمتر مورد انتظار می باشد، یعنی الگوی ترافیک شهری تهران نیز دارای تشابهات گسترده ای است. آنجایی که این شباهتها بسیار چشمگیر هستند.
در این قسمت نظری به این مدل کوچک رفتاری در نظام اجتماعی ایران می افکنیم.
هدف نهایی یک راننده در تهران رسیدن به مقصد در حداقل زمان و حداکثر اقتدار است. هنگامی که بتوان از کناره ها و حاشیه های راه استفاده کرد و زودتر به مقصد رسید، مسیر اصلی و رسمی به راحتی رها می شود. قوانین و مقررات تنها زمانی مورد احترام هستند که در جهت افزایش سرعت باشند. از طرف دیگر ترفندهای فراقانونی و غیر رسمی دارای تنوع و پیچیدگی های زیادی هستند. این ترفندها شامل توجه نکردن به حدود قانونی سرعت و علائم رانندگی – با قلدری کنار زدن و کشاندن وسایط نقلیه کوچک تر به بیرون از راه (مثلا به داخل جوی ها و زه های کنار خیابان) – سبقت گرفتن در پیچهای کوهستانی و رشوه دادن به پلیس برای نادیده گرفتن قانون شکنی آنها می شود. تمام ساعات در تهران ساعات شلوغی و عجله و شتاب است. در این میان رانندگان به زندگی های خارق العاده ای برای پیش افتادنها و توانائیهای خاص در مانور دادن در موقعیتهای غیر ممکن دست یافته اند. این رانندگان می توانند در هر لحظه به هر جهت تغییر مسیر دهند تا بتوانند جلوی حرکت دیگر وسایط رقیب را بگیرند و یا آنها را از کنار یا عقب اتومبیلشان دور کنند. این رانندگان یاد می گیرند تا وسایط دیگر را در موقعیتهای تصادم و خطر قرار دهند تا خود بتوانند به راه خود ادامه دهند و تنها به حریفان قوی تر از خود اجازه عبور می دهند. آنها از تمام فرصتها ولو اندک برای جلوتر رفتن استفاده می کنند و هر چه به مقصد نزدیکتر می شوند، احتمال تصادف بیشتر می شود زیرا رانندگان در انتهای مسیر خود خسته هستند و از قدرت عکس العمل کافی برخوردار نیستند. هر قدر مقصد نزدیکتر می شود ترافیک سنگین تر می شود و اغلب رانندگان نزدیک به مقصد به استفاده از حاشیه های خیابان دست می زنند. تلاش بی وقفه و شدید برای پیشرفت، حضور همه جایی رقابت، بی تفاوتی در مورد مقررات رسمی، عدم امنیت و اتکاء به زرنگی و مانور، همگی از خصوصیات مشترک الگوی ترافیک تهران و الگوی روابط قدرت در ایران است. البته روابط اجتماعی و روابط قدرت در ایران بدلیل حضور نزاکت و ادب عرفی مهار می شوند. این عمل تنشهای موجود در نظام را تلطیف می کند. این پدیده فرهنگی ارتباط مستقیمی با قابلیتهای زبانی زبان فارسی پیدا می کند. این زبان دارای ظرفیتهای بالایی برای ابراز ادب و نزاکت در سطوح مختلف است و لبریز از تعارفات و گونه گونی های خاص برای تعیین ماهیت روابط بین افراد است. این عامل از رویارویی ها و تقابلات پرتنش جلوگیری می کند و بدین ترتیب رقابت ماهیتی نهادینه پیدا می کند و نهایتا تبدیل به عاملی تثبیت کننده می شود. اما در موقعیت غیر انسانی مثل شرایط ترافیک که حضور انسان جای خود را به فلز و فولاد و ماشین می دهد نزاکت در روابط، حضوری ندارد و بدین ترتیب رقابتها به تصادفات ، درگیری های فیزیکی، توهین و خشونت می انجامد.
هر چند در شاخصه های فرآیند تفکر و قدرت یابی ایران نیروی رقابتی شدیدی برای به حداکثر رساندن قدرت و پیشرفت در نظام بکار می رود اما این نیروی محرکه قوی بواسطه فرهنگ ملت ایرانی ظاهری متمدن و فرهیخته پیدا می کند. فرهنگ نزاکت به مثابه ضربه گیر برای تنظیم روابط قدرت عمل می کند و این مسئله نیز به نوبه خود به نظام روابط قدرت ایران ثبات می بخشد. در این میان، «شخصی سازی» خصوصیت اصلی نظام روابط قدرت پاتریمونیال و مرکزی ترین واقعیت نظام حکومتی ایران است».