مقدمه :
هنـگامی که آشفتـگی فلـسفی و رمانتیـسم سیاسی ما به پایان برسد فـرآیند توسعه آغاز میشود. در آن زمان نخبگی فکری به عنوان نیروی پیشران کلیدی (driver) توسعه اهمیت پیدا میکند. اقتصاد دانش بنیان با سواد شدن آحاد جامعه و فعالان اقتصادی نیست.بلکه دانشی شدن چارچوبها و مسیرحرکت اقتصاد و زیر ساختهای نرمافزاری آن است. در اقتصاد دانش بنیان چرخهای تولید توسط کسانی به حرکت در میآید که دارای فکر، ایده و برنامه هستند. نخبۀ علمی هر چهار وجه سرمایه را ارتقا میدهد. با آموزش و مهارت سطح بالای خود سرمایه انسانی را، با توسعه توان بهرهبرداری از کالاهای فرهنگی، سرمایه فرهنگی را و با افزایش سطح اعتماد و مشارکت بین افراد و نهادها، سرمایه اجتماعی را و با توسعه توان بهرهوری و کارآفرینی، سرمایۀ مادی را ارتقا میبخشد. به این معنا نخبگان فکری در کنار نخبگان ابزاری زیر ساختهای توسعه را فراهم میآورند. وجود آنها محیط را غنی و پر جاذبه میکند. آنان میتـوانند از طریق مشارکت در سیاستگذاری توسعه و اطاقهای فکر و آینده نگاری به توسعه خردورزی و نوآوریهای اداری و صنعتی کمک کنند.