مدتهاست که نظریه جهان شمولی دانش مورد نقد قرار گرفته است. محلیگرایان از جمله جانسون در جغرافیا، هاروی در اقتصاد و گیدنز در جامعه شناسی بر این نظر تأکید دارند که جغرافیا و زمینههای اجتماعی و فرهنگی نقش آشکار و غیرقابل تردیدی در تولید نظامهای معرفت و دانش بشری داشتهاند. محلیگرایی و بومیگرایی به الزامات محلی و محیطی در سیاستگذاری علمی و سرمایهگذاری برای آن تأکید دارد.