هدف :
هدف طرح صرفاً ترسیم وضعیت موجود پژوهش در کشور است نه تدوین تمام زنجیرههای برنامهریزی راهبردی. در بخش دیگر نیز به سفارش کمیته تدوین برنامه پنجم توسعه پیشنهادات رؤسا و مدیران پژوهشی مراکز علمی تابعه وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری در ارتباط با اهداف و سیاستهای بخش پژوهش، تدوین و طبقه بندی شده است. این بخش را به گونهای میتوان ارکان وضع مطلوب پژوهش تلقی کرد.
روش مطالعه:
این مقاله متکی بر یک مطالعه زمینه یاب از نوع اکتشافی در درون نظام آموزش عالی است تا بتوان با استفاده از نقطه نظرات و دیدگاههای مدیران دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی، تصویر جامعتری از وضعیت پژوه ش در ایران ارائه داد. همچنین به صورت همزمان تلاش شد پیشنهادات مراکز علمی در خصوص اهداف و سیاستهای بخش پژوهش در برنامه پنجم توسعه کشور اخذ و طبقهبندی شود.
نتیجه گیری :
ارزیابی کلان و سریع وضعیت پژوهش در ایران از دیدگاه یک کارشناس و متخصص که در درون این نظام پژوهشی زندگی کرده است و با عطف توجه مضاعف به دادههای کیفی و تحلیلی پژوهشی که به سفارش کمیته آموزش عالی برنامه پنجم توسعه به انجام رسید، در کنار یافتههای آماری و کمّی نشان میدهد که:
1- پیش نیاز تدوین هر برنامه میان مدت و بلند مدت از جمله برنامه پنجم توسعه در بخش پژوهش نیازمند ترسیم دقیق مؤلفه های کمی و کیفی وضع موجود و به تعبیر پژوهشگران شورای بین المللی مطالعات سیاست علمی، تعیین پایگاه علم و تکنولوژی هر کشور است. با عنایت به رقم 6/0 درصدی پژوهش از تولید ناخالص ملی و تعداد 663 محقق در یک میلیون نفر جمعیت و پوشش 28 درصدی تحصیلات عالیه در بین جوانان 24-18 سال، کشور ایران در گونه شناسی این پژوهشگران در ردیف کشورهای دارای پایگاه مستقر علم و تکنولوژی (گروه ج) شناخته می شود. هر چند کشور ما از نظر شاخص تراکم تحقیق و توسعه در این گروه قرار گرفته است اما از نظر شاخص های اقتصادی دیگر با گروه ب هماهنگی و سنخیت دارد. این نکته، گسست بین پژوهش و تولید را در ایران نشان می دهد.
2- تشتت آرا و ایده های مدیران دانشگاهی و پژوهشی که در فرآیند جمع آوری و تکمیل جداول SWOT مشاهده گردید نشان می دهد مسأله پژوهش در ایران هنوز در سطح سیاست گذاری یک مسأله غیرساختمند، متضلّع و پیچیده است. این نکته در جداول تفصیلی SWOT که گزینه های بسیاری با فراوانی یک و دو در آن به چشم می خورد کاملاً مشهود است (این گزینه ها در جدول خلاصه شده حذف گردید) فقدان اجماع در این قلمرو ممکن است به دلیل بلوغ نیافتگی حوزه سیاست پژوهی و برنامه ریزی باشد.
3- دروندادهای نظام پژوهشی کشور هر چند اندک بوده است اما به تناسب همین دروندادهای اندک نیز خروجیهای مشخص و مؤثری دریافت نشده است. سهم 6/2 درصدی صادرات دارای فناوری پیشرفته از کل صادرات، و ساختار سنتی صنعت و کشاورزی و خدمات و شواهد دیگر نشان میدهد همین دروندادهای اندک به خوبی در سطح فرآیندی مدیریت نشده است. وضعیت ایران از نظر تعداد مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها و تعداد محققان بحرانی نیست و با همین اعتبار 5/0 درصدی از تولید ناخالص ملی با تقویت مدیریت هدفمند و مؤثر نظام پژوهشی از نظر راهگشایی و حل مسأله بهتر از این عمل خواهد نمود.
4- نظام پژوهشی کشور برای برنامهریزی بلندمدت با معضل فقدان “پایگاه داده” روبروست و در غیاب آمار و ارقام درست و به روز شده با پدیده امتناع برنامهریزی مواجهایم.
5- توسعه پژوهش در ایران فاقد پارادایم و الگوست اما یک توسعه آرام و برنامهریزی نشده که به صورت اجباری ریشه در الزامات زندگی در جهان امروز و مؤلفههایی چون رشد میانگین تحصیلات عالی و جهانی شدن دانش و توسعه ارتباطات دارد در حال وقوع است.
6- نظام تحقیقاتی کشور که درون دادها، فرآیندها و بروندادهای آن معین شده باشد و دارای سیستم ارزیابی و بازخورد علمی باشد مهندسی و طراحی نشده است.
7- بروکراسی تحقیقات همپای آرمانها و برنامههای توسعه پیش نمیرود. نمونه آن عدم تحقق تصمیمات و مصوبات در خصوص تحقق هدف برنامه چهارم در شاخص سهم بودجه تحقیقات از تولید ناخالص ملی است.
8- بازار پژوهش در ایران شکل نگرفته است. مشکل عمده در این میان مربوط به فقدان طرف تقاضاست اگر صنعت و کشاورزی دانش بنیان نباشد تقاضای مؤثر و کشش بازار وجود نخواهد داشت. هم اکنون چندین سال است که پارکها و مراکز رشد در استانهای مختلف شکل گرفته است ,هم چنین کشور حداقل دارای 1872 مرکزتحقیق وتوسعه و46486 محقق است اما در فقدان تقاضای صنعت، بازار پژوهش و فناوری بسیار شکننده است.
9- اهداف و سیاست های پیشنهادی توسط دانشگاهها نشان می دهد طیف متنوعی از نیازهای ساختاری، عملکردی و رفتاری که بیشتر متوجه تکمیل زیرساخت های اولیه است مورد نیاز و تاکید مراکز علمی است. بنابراین ایده اصلی مستخرج از این مطالعه پیگیری سیاست نفوذگرا (در مقابل سیاست مأموریت گرا) در قلمرو پیشبرد علم و فناوری است.
برای مشاهده کامل مطالب دانلود کنید