تفکرپیشرو
مصاحبه با بخش اندیشه خبرگزاری مهر
به نظرجنابعالی ویژگیهای اندیشه و تفکر پیشرو چیست؟
ذاکرصالحی :اگر بخواهیم مفهوم پارادایم را از فیلسوف علم کوهن عاریه بگیریم باید گفت که تفکر پیشرو، تفکری است که بتواند پارادایم اندیشه را جابجا کند.
کوهن معتقد است علم ماهیت تراکمی دارد. در یک عصر و دوره به تدریج یک حوزه تفکر در جامعه و بین دانشمندان تبدیل به سرمشق میشود و همه در همان چارچوب و الگو میاندیشند، تعامل علمی میکنند و مسایل را فهم میکنند. پس از یک دوره انباشت، با ظهور یک تفکر پیشرو انقلاب علمی رخ میدهد و پارادایم قبلی کنار میرود و سرمشقی جدید جایگزین میشود. در این الگوی جدید نظام معانی و مفاهیم و روش حل مسئله به کلی تغییر میکند.
در تاریخ علم مثالهای پارادایمهای علمی فراوان است. حرکت جوهری ملاصدرا یا منطق فازی لطفی زاده هر کدام یک پارادایم تفکر هستند. یکی از نشانه ها و علائم پارادایم این است که پس از ظهور آن تا مدتها در محافل علمی حاکم میشود و مفاهیم و نمادها و روشهای خود را دیکته میکند. برای نمونه پس از ظهور شیخ طوسی و یا شیخ مرتضی انصاری یک دوره فترت علمی داریم. یعنی پارادایم فکری که مسلط شده و در اجتماع علمی رسوخ کرده است اجازه نمیدهد تفکر جدیدی پا به عرصه بگذارد.
هم اکنون هم در مباحث نوآوری از دو نوع نوآوری سخن به میان میآید. نوع اول نوآوری پیوسته و تدریجی است مثلاً افزودن امکاناتی جدید به یک ماشین لباسشویی – نوع دوم نوآوری رادیکال یا گسسته است. نوآوری که قبلاً نظیر هم نداشته است مثل اختراع ماشینلباسشویی که با انرژی خورشیدی کار کند یا در مقیاس نانو باشد و لباس را در همان حالتی که انسان آن را پوشیده است تمیز کند.
در گذشته علمی پیشرو تلقی میشد که در ابعاد نظری و فلسفی خط شکنی میکرد. علم، نخبه گرا و مبتنی بر ارزیابی خود دانشمندان بود، اما اکنون تفکری پیشرو است که سریعاً به علم و سپس به تکنولوژی کارآمد تبدیل شود و کیفیت زندگی را ارتقاء بخشد.
در گذشته رمز آلودبودن تفکر و پیچیدگی و بلکه فراپیچیدگی آن مهم بود و واجد پرستیژ و منزلت بود. اما اکنون مزیت نسبی و کارآیی و توان حل مسأله توسط آن مهم است. تفکر برای تفکر و علم برای علم دیگر هدف نیست. ارزیابی جامعه از تفکر روز به روز به جای ارزیابی دانشمندان مینشیند. برج عاج نشینی تفکر و قداست و رازگونه بودن آن شکسته میشود. امروز علم سبک 2 که علم بازتابی و علم زمینه ای است جای خود را به علم نخبه گرا داده است. به این معنا که هر چه تفکر و دانش در خدمت جامعه و زندگی مردم قرار گیرد پیشروتر و بالنده تر است.
تفکر پیشرو در عصر جدید دیگر مانند دوره ابن سینا و رازی و خوارزمی نه یک کوشش فردی است و نه صرفاً مبتنی بر نبوغ فردی بلکه از نوعی سازماندهی جمعی برخوردار است و در شبکه های علمی تولید میشود. تفکر پیشرو قائم به فرد دانشمند نیست. تفکر پیشرو با جامعه پیشرو و سازمانهای هوشمند و بالنده و ارتباطات هدفمند و متراکم بین جریانات تفکر و دانش عجین است.
از سویی باید ادغان کرد که تفکر پیشرو با موضوع و مسأله آن هم بیارتباط نیست. چنانچه پروسه تفکر پیرامون موضوعات بنیادی مانند سرنوشت انسان و جهان، عدالت و رفاه انسان، صلح و امنیت، حقوق بشر، آزادی و … باشد خود به خود استعداد تأثیرگذاری عام پیدا میکند. در مقابل تفکر پیرامون پدیدههای جزیی مانند حرارت و برودت دایره تأثیرگذاری محدود دارند.
شیوه مواجهه با تفکر پیشرو چگونه باید باشد؟
ذاکرصالحی: ما باید خود را در جریان نسیم و ورزش تفکر پیشرو قرار دهیم و مانند یک نعمت و موهبت از آن استقبال کنیم. و به آن فرصت بدهیم تا در ظرف عمل به بلوغ برسد و با چارچوبهای ذهنی و ارزشی جامعه وارد تعامل شود. بدیهی است با ورود اندیشه جدید ابتدا حالت رهایی و تفّرد عناصردر چارچوب سنتی رخ میدهد. اما به تدریج از تعامل و تضارب دانشها و ارزشهای برآمده از تفکر جدید یک سنتز جدید و یک نقطه تعادل مجدد حاصل میشود و حالت آشوبناکی و آنومیک آن برطرف میشود.
پارادایم جدید و تفکر پیشرو که میآید یخها آب میشود. نظمهای کهن به هم میریزد و وارد فرآیند «انجمادزدایی» میشویم. اینجاست که عناصر تحولزا وارد فرآیند تفکر میشوند. سپس مرحله «انجماد مجدد» رخ میدهد. پارادایم جدید جا خوش میکند و در فرهنگ جذب میشود. کاملاً روشن است که فرآیند جذب و اشاعه (Difusion) تنها در صورتی رخ میدهد که عناصر فکری و فرهنگی متخذ از تفکر پیشرو در تعارض تمام عیار با ارزشهای مقبول جامعه قرار نگیرد. اما اگرواجد ارزشهای متفاوتی باشد معمولاً با گذر زمان وارد فرآیند اشاعه میشود و مقاومت در برابر تغییر شکسته میشود.
کسی که در جستجوی حقیقت است خود را از نسیم تفکر و پارادایم جدید و پیشرو محروم نمیکند. اگر هم بخواهد آن را نقد کند ابتدا باید آن را فهم کند. فهم تفکر پیشرو زمانی میسر است که خود را در معرض آن قرار دهیم. ظهور تکوینی آن را در بستر و بافت اجتماعی لمس کنیم و پیشداوری و جزمیت را در ارزیابی آن کنار بگذاریم. راه را بازکنیم تا اندیشه جدید مدعیات خود را به آزمون بگذارد. آزادی علمی پیش شرط ظهور پی در پی و زایش مجدد اندیشه های پیشرو و اثرگذار است.
دیدگاهتان را بنویسید